از کجا بگویم که دلم چو تاریکی شب سیاست ...
چشم بر هم میگذارم تا شاید به خواب عمیقی فرو روم ...
آه افسوس که آن خواب بلند مدت به سراغم نمیاید ...
تا کی ادامه دارد این کابوس های شبانه ...
تا کی ادامه دارد این دردهای بیگانه ...
و تا کی ادامه دارد این آشوب بودن دلم ...
و تا کی ادامه دارد این فکرهای رنج آور در ذهنم ...
رنج میبرم از این گونه زندگی کردن ...
رنج میبرم از رنج بردن ترانه های خورد شده عاشقانه ...
رنج میبرم از دیدن گلبرگهای له شده خسته دنیا ...
رنج میبرم از دلتنگیها ...
رنج میبرم از فاصله ها و دور بودن ها ...
خستم ...
خستم از زندگی و یکنواخت بودن زندگی ...
خستم از این همه ذجر و خستگی ...
اما باز هم لبهایم را بر روی هم میگذارم تا غریبه ای حرفی از من نشنود ...
و باز در گوشه ای با شمعی روشن خواهم نشست و به دنبال چاره خواهم گشت ...
به امید آن روز ...
خودت بگو باهات چی کار کنم؟ خدایااااااااااا
۵ تا رنج داشتی ۳ تا خستگی ! خوب حالاحالاحا باید بدویی تا به من برسی !!! D:
این آبجیه من خیلی غصه داره ولی خدا خیلی مهربونه.
گر ایزد ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری ولی زمانش نرسیده آتنا.
nemido0nam nazaram o0mad ya na ;)) amma be harhal baz migam.....
atenaye azizam >:D< khoda hamishe ba mast ma tanha nistim hich vaght
agaram narahatimo ghosse darim vase ine ke cheshmemo0n be donya vo adamashe
amma donya na khodesh vafa dare na adamash.
shad bebinamet :*:*:*:*
:(((( دومست دارم اتی ... نبینم تو هم غمگین باشی گلم ...
فقط شادیت شادم می کنه گلم همین :)
سلــــــــام خانم گل.....پست قبلیت قشنگ جواب پست جدیدت رو داده..فقط کافی تو بری دنبالش و بخوای.....
راستی ما اپ کردیم منتظرتیم خانمی...
salam be atiye gole khodam ke ghadre ye donya doosesh daram:Dkhoobi khanomi mibinam ke hesaby hali be hooli shodiyo:Dblogo avaz kardy kheili khoshgel shode :Dmigama pas shirinish koo:D?bodo bodo ya shirini midi ya man pa misham miam manchester vazoor begiram :Drasty ey val kahnomi kheili matne bahali neveshtiya midooni yadam be chi oomadi hamoon rooz ke khoonamoon...............................lollllllllllllll yadeyete:
ســــــ ل ـــــاـــ م ... من آپ کردم..خوشحال میشم بیایییییییییییییییییییییی...فدات
درود . آتش گرامی اگر شما واقعا به سیاه بودن دلتون پی برده اید! نباید با این درد ها بیگانه باشی! کم کم تنهایی بهت مژده آمدن روز های... را خواهد داد!
سلام اتیه ی گــــــــل.......خوبی خانمی؟
از محبتت ممنونیم.......عزیزم در مورد سوالت بگم که من وقتی با محمد اشنا شدم ۱ دبیرستان بودم یعنی ۱۵ سالم بود و محمد ۲۲سالش بود و الان که ۴ سال و نیم که از اون موقع میگذره بدون اینکه عشقمون ذره ای کم بشه تازه بیشتر هم شده...حالا شدو تمام زندگیم...
اتیه جونم...همیشه موفق باشی خانم گل........
آپ کردم جوجو :*
وایشششششششش ... چقد دلم تنگیده ... راستی من شعرام بی مخاطبه گلی نترس :***
نه اتی من جدی گفتم شعرام بی مخاطبه ... چون واقعا دیگه هیچکی تو این دنیا نیست که بتونم باهاش باشم ... نمی دونم انگار اصلا دیگه نمیتونم با کسی باشم .... :(
اولین سلام من
یادم آمد که به من گفتی از این عشق حذر کن
لحظه چند بر این آب نظر کن
آب آیینه ی عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا که دلت با دگران است.
تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
من هم گفتم: حذر از عشق ندانم ، سفر از پیش تو هر گز نتوانم نتوانم
وبلاگ خیلی قشنگی داری
اگه وقت کردی یه سر به ما بزن
خوش حال میشیم اگه نظر بدین
اگه تمایل داشتین تو خبرنامه وبلاگ عضو شین تا اگه مطلب جدید اپ کردم به شما هم خبر بدم .
سبز باشین
بای بای
اتی جونم خوب پس کشایی دلم شده انگده برات ---> (.)
:((((((((((((((((((((((((((((((((((((((