نگاهی به سوی در پنجره
به رگبار بست این هوا حنجره
زنی پشت در،در قفس گیر کرد
میان گلویش نفس دیر کرد
منم من به پایت در افتاده ام
کنار صدایت سر افتاده ام
تو از دستهای بدان دور شو
برای نگاهم همه نور شو
من از حرف مردم تو را زاده ام
بهایش همه آبرو داده ام
همه پیچ و خم را به جا آمدم
کجا رفته ای؟ من کجا آمدم؟
دل من خودش را کجا بسته بود؟
به جایی که خود از همه خسته بود
تو بودی تمام تپش های تن
همه کفش های سر راه من
تو با دست پُر،پُر ز خس آمدی
همه پیکرم له ، سپس آمدی
مقوای دل را سه لا کرده ام
همه پاسخ از جنس لا کرده ام
خدای صدایت دگر پیر شد
نوایی نیامد خدا دیر شد
bikhiyal baba sheeeeeeeeeeeeeeero adab!
صلام.!
شعر زیبایی نوشتین...
مخصوصا این ۲ مصرع :
دل من خودش را کجا بسته بود؟
به جایی که خود از همه خسته بود
با
بای
سلام من در مورد نیکول کیدمن مطلب مینویسم دوس داری یه سر بزن
من از اب مردم تو را زادهام بهایش چه کسها داده ام :(( :(( :((
سلام وبلاگ زیبایی داری به من هم سر بزن
تک تولز یک دشمن سر سخت برای پسورد سندر ها
https://shabgard.org/forums/showthread.php?t=11731
http://takfanar.persiangig.com/Cracked/myf/zip/help%20Tak%20Tools%202%20Beta.GIF
http://takfanar.persiangig.com/Cracked/myf/zip/Tak%20Tools%202%20Beta.zip Send to all Plz